برداشت ازاد....

ساخت وبلاگ

 

خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم

 

 

نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم

 

 

دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی

 

 

بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو دارم

 

 

خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی

 

 

تو هم زجر جدایی را به تلخی میچشیدی

 

 

اگر چون من به مرگ آرزویت میرسیدی

 

 

پشیمان میشدی از اینکه عشق افریدی

 

 

بگو هرگز سفر کردی؟

 

 

سفر با سختی و خون جگر کردی؟

 

 

کسی را بدرقه با چشم تر کردی؟

 

 

برای قرص نانی صد خطر کردی؟

 

 

نکردی بارالها"

 

 

پس با کدامین تجربه بر ما نظر کردی؟

 

 

از چی بگم؟؟؟...
ما را در سایت از چی بگم؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری به نام.... azchibegam بازدید : 291 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391 ساعت: 16:42